پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۸۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه


ساعت نزدیک ده صبح را نشان می‌داد که تلفن خانه زنگ خورد از صحبت‌های خانم‌بزرگ مشخص بود با سمأء حرف می‌زند. میانه چهارچوپ در یک لنگه پا منتظر مانده بودم و نگاهش می‌کردم تا حرف زدنش تمام شد. بی‌تعلل با همان مهربانی همیشگی‌اش گفت:

-هدی جا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.